کد مطلب:314909 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:180

آقای مجتهدی فرمودند سلام مرا به آقا برسان
یكی از رفقایی كه مورد اعتماد اینجانب بود، آقای جعفر مجتهدی، در بیمارستان بستری بودند من رفتم به عیادت ایشان و ایشان فرمودند: سلام مرا به آقا (یعنی آیت الله بهاءالدینی) برسانید، و بگویید در حق من دعا كنید. من هم خدمت آقا آمدم، پیام آقای مجتهدی را رساندم. آقا فرمودند: خیلی هول نباشید، گوسفندی نذر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بكن و ذبح كن و میان فقرا تقسیم كن.

من هم به آقای مجتهدی گفتم. فرمود: زیر تخت من ساكم را بده، ساك را به ایشان دادم و از آن ساك پول درآوردم و به من داد و گفت: گوسفندی بگیر و ذبح كن و به فقرا بده و من هم ادای وظیفه نمودم و سپس به بیمارستان رفتم و دیدم آقای مجتهدی در بیمارستان نیستند.

گفتم: آقا كجاست؟ گفتند: آقا رفته است قزوین. و من هم به قزوین رفتم. آقا فرمودند: حضرت امام رضا (علیه آلاف التحیة و الثناء) دستور دادند كه دوغ رقیق درست كن و بخور، خوب می شوید و من هم همین كار را كردم شفا یافتم. از این جا معلوم است امام رضا (علیه السلام) به عمویش خیلی علاقه دارد و این جا هم نذر به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) دخیل بوده است.